عرش و لوح و قلم و کرسی و ملک و ملکوت

 

نه هر آشفته دلی بی سر و سامان علی است

هر که سلمان علی بود مسلمان علی است

 

خلق مسکین و یتیمند و اسیرند هنوز

چاره شان جرعه ای از سورۀ انسان علی است

 

اولین آیۀ قرآن علی فاطمه بود

پس کجا آیۀ پایانی قرآن علی است

 

 صبح فردا که همه عالم و آدم جمعند

کفر و ایمان همه شرمندۀ میزان علی است

 

عرش و لوح و قلم و کرسی و ملک و ملکوت

همگی یک طرف و یک طرف ایمان علی است

 

راه را گم نکند خواهش مردم نکند

در شب حادثه دستی که به دامان علی است

 

از دم صبح ازل یکسره تا شام ابد

هر که در سلک وجود آمده مهمان علی است

 

یاعلی

 

 

يک کوچه غيرت ای قلندر تا علی مانده است

شمشير بردارد هرآنکس با علی مانده است

 

ديشب تمام کوچه های کوفه را گشتم

تنها علی تنها علی تنها علی مانده است

 

اي ماهتاب آهسته تر اينجا قدم بگذار

در جزر و مد چاه، يک دريا علی مانده است

 

از خيل مردانی که می گفتند می مانيم

انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است

 

ای مرد بر تيغت مبادا خاک بنشيند

برخيز تا برخاستن يک يا علی مانده است

 

صراط مُنکسر / کسی آنسوی حسینیّه

 

شبی از غم های مرتضی

برابری می کند با تمام بار امانت الهی

که تو هر دو را یکجا به دوش گرفته ای

نیفتی ای پهلوی شکسته

دست به دیوار کجا می روی ای صراط مُنکسر

ای کسرۀ زیر نقطۀ بای بسم الله

ای تکیه گاه علی

افتادنت افتادن حسین است از اسب

دست از عباس

چادر از سر کائنات...

 

 

کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی

هی بگویم بعَلیّ ٍ بعلی ٍ بعلی

 

مطلعُ الفجرشب قدر، سلام تو خوش است

اُدخلوها بِسلام ٍ ابدیّ ٍ ازلی

 

اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس

تا الستانه و مستانه بگوییم بلی

 

همه قدقامتیان را به تماشا بنشان

تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی

 

کسی آنسوی حسینیّه نشسته است هنوز

همه رفتند شب قدر تمام است ولی

 

باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید

بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی

 

وَ والدٍ وَ ما وَلدَ

 

پدر قامت به فردای قیامت بست شمشیرش

پسر ظهر عطش را صبح محشر کرد تکبیرش

 

پدر جان پیمبر بود و مولایش نمی خواندند

پسر قرآن ناطق بود و می کردند تکفیرش

 

پدر انگشترش را هدیه داد و آیه نازل شد

پسر انگشتر و انگشت داد و کرد تفسیرش

 

پدر ساقی کوثر بود و تنها بود با زهرا

پسر با آب مشک و اشک سقّا کرد تکثیرش

 

خدایی که علی در پرده از او گفتگو می کرد

کشید آخر حسین بن علی اینجا به تصویرش

 

 

عن أبی جعفر علیه السلام ،

فی قول الله عزّ و جلّ:

(( وَ والدٍ وَ ما وَلدَ ))،

قالَ: هو علیّ بن أبی طالب و ما ولد الحسن والحسین علیهم السلام

 

( الجواهر فی تفسیر القرآن، ج 29، ص 222 )