روضۀ جدید
به مدفن تک تک شهیدان دم سحر مادر شهیدی
به گریه می گفت جان مادر بگو شهید مرا ندیدی؟
دوباره سر می زند سپیده کسی شهید تو را ندیده
جوانی ات رفت و از برایت نمانده جر گیسوی سپیدی
میان این قاب عکس خسته تویی روی صندلی نشسته
کسی کنار تو ایستاده هنوز با قامت رشیدی
شهید می آورند فردا دوباره مادر صبور و تنها
به زیر خاکستر دلش شعله می کشد آتش امیدی
کنار اروندرود دستی است با خط خون نوشته مادر
کجاست امّ البنین بخواند برایمان روضۀ جدیدی
+ نوشته شده در جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت توسط
|